زندگی نامه:
او در ایالاتمتحده به دنیا آمد. هنگامیکه ۶ ساله بود به کامپیوتر جذب شد، در این زمان پیج با کامپیوترهای شخصی، که پدر و مادرش با آنها کار نمیکردند، بازی میکرد. برادر بزرگتر او به او یاد میداد که، اشیاء مختلف را از یکدیگر جدا کند و باز آنها را مونتاژ کند تا ببیند که چگونه کار میکنند. او میگوید از کودکی فهمیدم که دوست دارم چیزی را خلق کنم و به شدت به تکنولوژی علاقهمند شدم. تقریباً ۱۲ ساله بودم که ایمان داشتم در نهایت شرکت خودم را بنیانگذاری خواهم کرد.
زمانیکه او مشغول تحصیل در رشتهٔ علوم رایانه در دانشگاه استنفورد بود، با سرگئی برین آشنا شد. آنها در سال ۱۹۹۸ موتور جستجوگر گوگل را به وجود آوردند. پیج و برین شرکت را با کمک یکدیگر بطور مشترک تا سال ۲۰۰۱ میلادی اداره کردند و در این سال اریک اشمیت را بهعنوان قائم مقام مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره برگزیدند. در ژانویه سال ۲۰۱۱ شرکت گوگل اعلام کرد که اریک اشمیت از مدیریت کنار رفته و پیج جای او را خواهد گرفت.
سخنان کوتاه:
۱- اگر بخواهم در یک جمله بگویم که شما چگونه میتوانید دنیا را تغییر دهید، باید بگویم: همیشه سخت روی چیزی که برایتان جذاب است، کار کنید!
۲- تنها خلاقیت کافی نیست، شرکت تسلا، انرژی الکتریکی را که ما استفاده میکنیم، اختراع کرد، اما هنوز در تلاش است تا این فناوری را وارد زندگی مردم کند. باید هر دو چیز را با هم ترکیب کنید: ابتکار و اختراع به همراه شرکتی که بتواند این ابتکار را تجاریسازی کرده و به مردم عرضه کند.
۳- من فکر میکنم یک ویژگی هنری در کارهایی که ما انجام میدهیم، وجود دارد. بهعنوان یک شرکت در حوزه فناوری من همیشه تلاش کردهام تا بر روی زیبایی محصولات تأکید کنم.
۴- خیلی از شرکتها، در طول زمان پیشرفتی نمیکنند. آنها چه کاری را اشتباه انجام میدهند؟ آنها معمولاً از آینده غافل هستند. من معمولاً بر این نکته تمرکز میکنم که آینده واقعاً چه شکلی خواهد بود؟ و ما چطور میتوانیم خلقش کنیم و ما چطور میتوانیم سازمان خود را به قدرتی برسانیم که بتواند بر روی آینده تمرکز کند و به سمت آن با سرعت بالایی حرکت نماید؟
۵- پول عامل انگیزشی خوبی نیست. اگر ما با پول هیجانزده شده بودیم، شرکت گوگل را مدتها قبل میفروختیم و باقی عمر خود را در ساحل زندگی میکردیم!
۶- شغل شما بهعنوان یک مدیرعامل این است که اطمینان داشته باشید هر کسی در داخل شرکت دارای فرصتهای خوبی برای پیشرفت است و این احساس را دارد که اثر معناداری بر شرکت داشته و برای جامعه نیز مفید است.